نگاه پورترهای به افراد در مدیریت
در مدیریت نوین، یکی از چالشهای بنیادین، نحوهی دیدن و درک انسانها در محیط کار است. بسیاری از مدیران در طول تاریخ، کارکنان را بهمثابه ابزارهایی برای تحقق اهداف سازمانی میدیدند؛ یعنی ارزش انسان در میزان بهرهوری، عملکرد یا بازدهی او خلاصه میشد. اما با گسترش رویکردهای انسانی و روانشناختی در قرن بیستم، این دیدگاه بهتدریج مورد نقد قرار گرفت و جای خود را به نگرشهایی داد که بر کرامت انسانی، تفاوتهای فردی و انگیزش درونی تأکید دارند. یکی از این نگرشهای تازه، نگاه پورترهای به افراد است؛ نگاهی که میکوشد از سطح نقشها و وظایف فراتر رود و «چهرهی انسانی» هر فرد را در سازمان بشناسد.
مفهوم نگاه پورترهای
اصطلاح نگاه پورترهای برگرفته از هنر نقاشی پرتره است؛ در پرتره، هنرمند سعی میکند نهتنها ظاهر فرد، بلکه حالات درونی، شخصیت، احساسات و حتی تاریخچهی زندگی او را به تصویر بکشد. به همین قیاس، در مدیریت نیز نگاه پورترهای به معنای دیدن کارکنان بهعنوان انسانهایی یگانه، با داستان، پیشینه، ارزشها و ظرفیتهای خاص خود است. در این نگاه، هر فرد همچون چهرهای منحصربهفرد دیده میشود، نه یک شماره یا واحد تولید.
مدیری که چنین دیدگاهی دارد، میکوشد هر کارمند را بهعنوان «روایت زندهای از تجربه و معنا» درک کند. او از قالب ارزیابیهای خشک و کلیشهای فاصله میگیرد و میپرسد: «این فرد واقعاً کیست؟ چه چیزی او را برمیانگیزد؟ در کجا احساس شکوفایی میکند؟» این پرسشها به ظاهر سادهاند، اما ریشه در فلسفهای عمیق از انسانشناسی سازمانی دارند.
مدیریت به مثابه هنر دیدن
مدیریت با نگاه پورترهای، بیش از آنکه صرفاً علمِ برنامهریزی و کنترل باشد، نوعی هنرِ دیدن است. همانطور که هنرمند پرترهپرداز به جزئیات چهره، سایهها و رنگها دقت میکند تا عمق شخصیت را آشکار کند، مدیر نیز باید توانایی مشاهدهی دقیق، گوشدادن عمیق و همدلی واقعی با افراد را در خود پرورش دهد.
در چنین نگاهی، مدیر بهجای قضاوت فوری، به مشاهده میپردازد. بهجای صدور دستور، به گفتوگو دعوت میکند. او به این باور رسیده است که انسانها زمانی بهترین عملکرد را دارند که دیده شوند، شنیده شوند و حس کنند که چهرهشان در سازمان شناخته شده است.
تفاوت نگاه پورترهای با نگاه ابزاری
نگاه ابزاری به افراد، آنها را وسیلهای برای تحقق اهداف میبیند. در این چارچوب، ارزش هر فرد تابع میزان خروجی یا میزان سودی است که تولید میکند. اما نگاه پورترهای، برعکس، به فرد بهعنوان هدفی در خود مینگرد. این دیدگاه از ریشههای فلسفهی اگزیستانسیالیستی و روانشناسی انسانگرا (بهویژه نظریات کارل راجرز و آبراهام مزلو) الهام میگیرد که بر احترام به تجربهی زیستهی هر فرد تأکید دارد.
از منظر سازمانی، نتیجهی نگاه پورترهای افزایش تعهد، اعتماد و حس تعلق کارکنان است. هنگامی که افراد احساس میکنند دیده میشوند و منحصربهفردند، انگیزهی درونی و رضایت شغلی آنها افزایش مییابد و این امر به بهبود عملکرد کلی سازمان میانجامد.
پیامدهای مدیریتی نگاه پورترهای
- رهبری انسانمحور: مدیران با رویکرد پورترهای، تصمیمات خود را بر مبنای شناخت دقیق افراد اتخاذ میکنند. آنها میدانند که یک شیوهی انگیزش برای همه مؤثر نیست و هر کس نیازها و انگیزههای خاص خود را دارد.
- فرهنگ سازمانی همدلانه: چنین نگاهی باعث میشود فضای سازمان از رقابت صرف، به همکاری و درک متقابل تغییر یابد. روابط انسانی، بر پایهی اعتماد و احترام شکل میگیرد.
- توسعهی فردی و یادگیری: مدیرانی که به چهرهی انسانی کارکنان توجه دارند، فرصتهای رشد را متناسب با استعدادها و علایق هر فرد فراهم میکنند.
- کاهش فرسودگی شغلی: یکی از عوامل اصلی فرسودگی، احساس بیهویتی در کار است. نگاه پورترهای با معنا دادن به حضور افراد، این احساس را کاهش میدهد.
چالشهای اجرای نگاه پورترهای
با وجود مزایای بسیار، اجرای این نگاه در محیطهای کاری مدرن آسان نیست. ساختارهای بوروکراتیک، فشار برای بهرهوری بالا، و کمبود زمان، مدیران را به سمت تصمیمگیریهای سریع و کمینگر سوق میدهد. از سوی دیگر، نگاه پورترهای مستلزم مهارتهای ارتباطی، هوش هیجانی و حساسیت فرهنگی بالاست که همیشه در مدیران نهادینه نشده است. بنابراین، آموزش و فرهنگسازی در این زمینه اهمیت بسیاری دارد.
نتیجهگیری
نگاه پورترهای به افراد، بازگشتی است به انسان در دل سازمان. این نگاه میگوید هر فرد در محیط کار، چهرهای دارد که باید دیده شود و داستانی دارد که باید شنیده شود. اگر مدیریت را صرفاً علمِ کنترل بدانیم، انسان در آن گم میشود؛ اما اگر آن را هنری برای دیدن و پرورش دادن افراد ببینیم، سازمان به مکانی انسانیتر، خلاقتر و پایدارتر تبدیل خواهد شد.
بهبیان دیگر، مدیریت مؤثر، از جایی آغاز میشود که مدیر بتواند نه فقط به کار، بلکه به چهرهی انسانِ پشت کار نگاه کند. چنین مدیری نهتنها سازمانی موفق میسازد، بلکه فرهنگی میآفریند که در آن انسان بودن ارزشمندترین سرمایه است.
دکتر عباس خداپرست