مدیران عجیب در شبکه بانکی

تحریم‌های گسترده علیه اقتصاد ایران طی سال‌های اخیر، به‌ویژه در حوزه مالی و بانکی، فشار بی‌سابقه‌ای بر نظام پولی کشور وارد کرده است. در چنین شرایطی، انتظار می‌رود مدیران بانکی با اتخاذ سیاست‌های هوشمندانه، آینده‌نگر و علمی، نقش کلیدی در کاهش آسیب‌ها و حفظ ثبات اقتصادی ایفا کنند. با این حال، عملکرد بسیاری از مدیران بانکی در سال‌های تحریم نشان داده است که ناکارآمدی ساختاری و ضعف مدیریتی نه تنها به حل مسائل کمک نکرده، بلکه در بسیاری مواقع بر شدت بحران‌ها افزوده است.

یکی از مهم‌ترین نقدها به مدیران بانکی ایران، عدم توانایی در مدیریت نقدینگی و خلق پول بی‌ضابطه است. در حالی که تحریم‌ها دسترسی ایران به منابع ارزی و سرمایه خارجی را محدود کرده‌اند، رشد بی‌رویه نقدینگی بدون پشتیبانی از بخش واقعی اقتصاد، تورم‌های سنگینی را به مردم تحمیل کرده است. تصمیم‌گیری‌های غیرکارشناسی و کوتاه‌مدت مدیران بانکی، عملاً شکاف میان تعهدات و توان پرداخت نظام بانکی را افزایش داده و اعتماد عمومی به بانک‌ها را کاهش داده است.

نقد جدی دیگر به انتصابات غیرتخصصی و رانتی در بدنه مدیریتی بانک‌ها بازمی‌گردد. بسیاری از مدیران بانکی نه بر اساس دانش و تجربه عمیق در حوزه مالی، بلکه به دلیل روابط سیاسی یا شبکه‌های قدرت منصوب شده‌اند. این وضعیت سبب شده است که در مواجهه با تحریم‌ها، به جای ابتکار و خلاقیت در طراحی ابزارهای نوین مالی، بیشتر شاهد واکنش‌های منفعلانه و تکرار سیاست‌های شکست‌خورده باشیم. در واقع، در حالی که بانک‌های کشورهای تحریم‌شده معمولاً به سمت سازوکارهای نوآورانه مالی و افزایش تاب‌آوری حرکت می‌کنند، مدیران بانکی ایران به دلیل وابستگی به ساختار رانتی و نگاه غیرعلمی، فرصت‌های مهمی را از دست داده‌اند.

از دیگر چالش‌ها، ضعف شفافیت و پاسخگویی در مدیریت بانکی است. در شرایط تحریم، فشار مضاعفی برای انباشت بدهی‌های پنهان، مطالبات معوق و قراردادهای غیرشفاف به وجود آمده است. اما مدیران بانکی به جای ارائه گزارش‌های دقیق و شفاف به افکار عمومی و نهادهای نظارتی، اغلب تلاش کرده‌اند با آمارسازی یا پنهان‌کاری، مشکلات را از دید جامعه پنهان کنند. این روند در بلندمدت موجب بی‌اعتمادی مردم به بانک‌ها و فرار سرمایه از سیستم بانکی رسمی به سمت بازارهای غیررسمی شده است.

نکته مهم دیگر، فقدان استراتژی برای استفاده از ظرفیت‌های بین‌المللی و منطقه‌ای است. تحریم‌ها اگرچه محدودکننده‌اند، اما راه‌های جایگزینی همچون همکاری‌های بانکی منطقه‌ای، پیمان‌های پولی دو یا چندجانبه و توسعه استفاده از ارزهای محلی وجود داشته است. با این حال، بسیاری از مدیران بانکی ایران به دلیل نداشتن نگاه راهبردی یا توان فنی لازم، نتوانسته‌اند از این فرصت‌ها بهره بگیرند.

در نهایت، می‌توان گفت که بحران بانکی ایران در شرایط تحریم بیش از آنکه صرفاً ناشی از فشارهای خارجی باشد، نتیجه مستقیم ضعف مدیریتی، ساختار ناکارآمد و نگاه غیرحرفه‌ای در شبکه بانکی است. راه‌حل این وضعیت، نه صرفاً در مقاومت در برابر تحریم‌ها، بلکه در بازسازی عمیق ساختار حکمرانی بانکی، شایسته‌سالاری در انتخاب مدیران، و حرکت به سوی شفافیت و نوآوری قرار دارد. تنها در این صورت است که می‌توان امید داشت شبکه بانکی ایران به جای بخشی از بحران، به بخشی از راه‌حل تبدیل شود.

دکتر عباس خداپرست

#مدیر #بانک #دکتر_عباس_خداپرست #عباس_خداپرست #مدیریت #شبکه_بانکی #خود_تحریمی #ایران

مدیریت دولتی بلاتکلیف در ایران

مدیریت دولتی در ایران، همچون بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نقش محوری در اداره جامعه، هدایت منابع و تنظیم روابط اجتماعی و اقتصادی دارد. با این حال، آنچه امروز بیش از هر زمان دیگری به چشم می‌آید، بلاتکلیفی در مدیریت دولتی است. این بلاتکلیفی نه تنها در سطح تصمیم‌گیری‌های کلان، بلکه در اجرا، نظارت و حتی در تعریف اهداف مشاهده می‌شود. نتیجه چنین وضعیتی، سردرگمی جامعه، اتلاف منابع و کاهش اعتماد عمومی است.

نشانه‌های بلاتکلیفی در مدیریت دولتی

۱. تعارض در سیاست‌گذاری‌ها: بسیاری از سیاست‌های کلان اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور دچار تناقض‌اند. برای مثال، در حالی که یک برنامه بر آزادسازی اقتصادی تاکید دارد، برنامه دیگر بر کنترل شدید قیمت‌ها و مداخلات گسترده دولت تکیه می‌کند. این تناقض‌ها به‌جای ایجاد هماهنگی، باعث چندگانگی و سردرگمی در اجرا می‌شوند.

۲. ناپایداری تصمیمات: تغییرات پی‌درپی در قوانین، آیین‌نامه‌ها و دستورالعمل‌ها یکی از بارزترین نشانه‌های مدیریت بلاتکلیف است. تصمیمی که امروز تصویب می‌شود، فردا لغو یا اصلاح می‌گردد. این ناپایداری، نه‌تنها اعتماد بخش خصوصی و سرمایه‌گذاران را از بین می‌برد، بلکه مردم عادی را هم در تصمیمات روزمره‌شان دچار مشکل می‌کند.

۳. فقدان چشم‌انداز روشن: در مدیریت دولتی ایران غالباً برنامه‌های بلندمدت به‌صورت شعاری باقی می‌مانند. نبود چشم‌انداز عملیاتی و مشخص، موجب می‌شود که هر دولت یا مدیر جدید مسیر متفاوتی را آغاز کند، بدون آنکه نتایج اقدامات قبلی ارزیابی یا تثبیت شوند.

۴. ضعف در پاسخگویی: یکی دیگر از نشانه‌های بلاتکلیفی، فقدان نظام پاسخگویی مؤثر است. مدیران دولتی اغلب مسئولیت مستقیم نتایج اقدامات خود را نمی‌پذیرند و در صورت بروز بحران، مقصر به گردن دیگران یا شرایط بین‌المللی انداخته می‌شود.

ریشه‌های بلاتکلیفی در مدیریت دولتی ایران

۱. تمرکزگرایی شدید: یکی از عوامل اصلی بلاتکلیفی، تمرکز قدرت و تصمیم‌گیری در سطوح بالای دولت است. این تمرکز مانع از چابکی و انعطاف‌پذیری نظام اداری می‌شود.
2.
نفوذ سیاست بر مدیریت: در بسیاری از موارد، تصمیمات مدیریتی تحت تأثیر ملاحظات سیاسی و جناحی اتخاذ می‌شوند و نه بر اساس منافع ملی و علمی. این امر سبب می‌شود که ثبات و عقلانیت از فرآیند تصمیم‌گیری حذف شود.
3.
بوروکراسی پیچیده و ناکارآمد: ساختار اداری ایران به شدت بوروکراتیک است و فرایندهای پیچیده و تودرتو، تصمیم‌گیری را دشوار و اجرای سیاست‌ها را کند می‌کند.
4.
نبود نظام ارزیابی عملکرد: فقدان شاخص‌های شفاف و عینی برای سنجش موفقیت یا شکست سیاست‌ها باعث می‌شود که مدیران در عمل پاسخگو نباشند و سیاست‌های ناکارآمد بارها تکرار شوند.

پیامدهای مدیریت بلاتکلیف

  • کاهش اعتماد عمومی: مردم وقتی می‌بینند تصمیمات دولتی پایدار نیستند و منافع آن‌ها نادیده گرفته می‌شود، اعتماد خود را به ساختار حکمرانی از دست می‌دهند.
  • اتلاف منابع: منابع مالی و انسانی در پروژه‌هایی صرف می‌شوند که یا نیمه‌تمام رها می‌شوند یا به دلیل تغییر سیاست‌ها کارکرد خود را از دست می‌دهند.
  • فرسایش سرمایه اجتماعی: بی‌ثباتی و تناقض‌ها، مشارکت مردم در سیاست‌ها و برنامه‌های عمومی را کاهش داده و شکاف میان دولت و جامعه را تعمیق می‌بخشد.
  • تشدید بحران‌های مزمن: از جمله بحران آب، انرژی، بیکاری و محیط‌زیست که به‌جای حل شدن، به دلیل فقدان مدیریت منسجم، روزبه‌روز پیچیده‌تر می‌شوند.

راهکارهای خروج از بلاتکلیفی

۱. تدوین چشم‌انداز پایدار و ملی: کشور نیازمند برنامه‌ای جامع و فرابخشی است که با تغییر دولت‌ها و مدیران دستخوش دگرگونی نشود.
۲. تقویت نظام پاسخگویی: باید سازوکاری ایجاد شود که مدیران دولتی پاسخگوی تصمیمات و عملکرد خود باشند.
۳. کاهش تمرکزگرایی: تفویض اختیار به سطوح پایین‌تر و نهادهای محلی می‌تواند کارآمدی نظام اداری را افزایش دهد.
۴. استفاده از دانش مدیریتی روز: تکیه بر پژوهش‌های علمی و نظریه‌های نوین مدیریت عمومی می‌تواند به اصلاح ساختارها کمک کند.
۵. تقویت جامعه مدنی: حضور نهادهای مستقل و رسانه‌های آزاد در نظارت بر دولت می‌تواند از بلاتکلیفی و انحرافات جلوگیری کند.

جمع‌بندی

مدیریت دولتی بلاتکلیف در ایران محصول سال‌ها تمرکزگرایی، سیاست‌زدگی و نبود نظام پاسخگویی مؤثر است. این بلاتکلیفی نه تنها مانع توسعه پایدار کشور شده، بلکه موجب کاهش اعتماد عمومی و افزایش شکاف میان دولت و جامعه گردیده است. تنها با اصلاحات نهادی، شفافیت، مشارکت واقعی مردم و اتکا به دانش مدیریتی می‌توان این چرخه معیوب را شکست و مدیریت دولتی کارآمد و پاسخگو را جایگزین وضعیت کنونی کرد.

دکتر عباس خداپرست

#مدیریت #ایران #دکتر_عباس_خداپرست #عباس_خداپرست #مدیریت_دولتی #بلاتکلیف #جامعه #دولت #شکاف

ابزارهای اجتماعی دولت ایران در حکمرانی منطقه خاورمیانه

ابزارهای اجتماعی دولت ایران در حکمرانی منطقه خاورمیانه

حکمرانی در سطح منطقه‌ای نیازمند استفاده هوشمندانه از ابزارهای مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی است. ایران به عنوان یکی از بازیگران مهم خاورمیانه، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک، منابع طبیعی و ظرفیت‌های اجتماعی، تلاش کرده است از ابزارهای اجتماعی برای تقویت نقش خود و تثبیت نفوذ در منطقه بهره گیرد. این ابزارها نه تنها شامل تعامل با جوامع داخلی و گروه‌های مدنی در داخل کشور می‌شوند، بلکه به شکل گسترده‌ای در روابط منطقه‌ای، شبکه‌های مردمی و دیپلماسی عمومی نیز کاربرد دارند.

۱. ابزارهای رسانه‌ای و اطلاع‌رسانی

رسانه‌های جمعی، یکی از مهم‌ترین ابزارهای اجتماعی هستند که دولت ایران برای اثرگذاری بر افکار عمومی منطقه از آنها بهره می‌برد. این رسانه‌ها شامل شبکه‌های تلویزیونی، خبرگزاری‌ها، پلتفرم‌های آنلاین و شبکه‌های اجتماعی منطقه‌ای و بین‌المللی هستند. از طریق تولید محتوا، روایت‌سازی و برجسته کردن موضوعات خاص، ایران توانسته به تبیین دیدگاه‌های سیاسی و امنیتی خود در خاورمیانه بپردازد. برای مثال، پوشش اخبار مرتبط با مسائل فلسطین، یمن و سوریه، هم‌راستا با سیاست خارجی ایران، زمینه‌ای برای جلب حمایت افکار عمومی و افزایش مشروعیت اقدامات منطقه‌ای فراهم می‌کند.

رسانه‌های اجتماعی به طور خاص به عنوان ابزار مستقیم تعامل با نسل جوان و شبکه‌های مردمی عمل می‌کنند. ایران با تولید محتوای فرهنگی، آموزشی و سیاسی در شبکه‌های اجتماعی، تلاش دارد تا افکار عمومی را به سمت دیدگاه‌های مورد نظر خود هدایت کند و همزمان پیوندهای هویتی و فرهنگی با کشورهای منطقه ایجاد کند.

۲. ابزارهای فرهنگی و مذهبی

ابعاد فرهنگی و مذهبی، ابزارهای اجتماعی قدرتمندی در حکمرانی منطقه‌ای ایران به شمار می‌روند. حمایت از مراکز فرهنگی، دانشگاه‌ها و موسسات دینی در کشورهای همسایه و منطقه، یکی از روش‌های ایران برای گسترش نفوذ اجتماعی و فرهنگی است. ایران از طریق اعزام استاد، ایجاد برنامه‌های آموزشی و حمایت از فعالیت‌های فرهنگی، تلاش می‌کند تا ارزش‌ها، باورها و هویت‌های مشترک با گروه‌های همسو را تقویت کند.

مراکز مذهبی شیعه در عراق، لبنان، بحرین و یمن نمونه‌ای از این ابزار هستند که نه تنها نقش فرهنگی دارند بلکه بستری برای ایجاد شبکه‌های اجتماعی و سیاسی نیز فراهم می‌کنند. این مراکز به عنوان پلی میان دولت ایران و جوامع محلی عمل می‌کنند و امکان هماهنگی در سیاست‌های منطقه‌ای و پروژه‌های اجتماعی را تسهیل می‌نمایند.

۳. دیپلماسی مردمی و شبکه‌های اجتماعی محلی

دیپلماسی مردمی، یا همان ابزارهای شبکه‌ای و اجتماعی، یکی از راهبردهای کلیدی ایران در حکمرانی منطقه است. این نوع دیپلماسی بر ایجاد ارتباط مستقیم با جوامع محلی و گروه‌های اجتماعی در کشورهای منطقه تمرکز دارد و شامل تبادل فرهنگی، برنامه‌های آموزشی و پروژه‌های توسعه‌ای می‌شود. ایران از این طریق قادر است به شکل غیررسمی نفوذ اجتماعی خود را گسترش دهد و در مواقع بحران، شبکه‌های حمایتی برای هماهنگی اقدامات سیاسی و امنیتی ایجاد کند.

شبکه‌های مردمی که به واسطه روابط خانوادگی، مذهبی یا فرهنگی شکل گرفته‌اند، نقش مهمی در انتقال پیام‌های دولت ایران و ایجاد همگرایی منطقه‌ای ایفا می‌کنند. این شبکه‌ها توانایی برقراری ارتباط با گروه‌های مختلف، انتقال اطلاعات و بسیج منابع اجتماعی برای اهداف مشخص را دارند و به دولت ایران امکان می‌دهند تا بدون ورود مستقیم نظامی یا سیاسی، تأثیرگذاری قابل توجهی بر تحولات منطقه داشته باشد.

۴. ابزارهای آموزشی و پژوهشی

ایران از ابزارهای آموزشی و پژوهشی نیز به عنوان راهی برای حکمرانی نرم و اثرگذاری منطقه‌ای استفاده می‌کند. دانشگاه‌ها، موسسات پژوهشی و برنامه‌های تبادلی علمی، محیطی برای انتقال دانش و تجربه مدیریتی فراهم می‌کنند و به شکل غیرمستقیم، ظرفیت‌های اجتماعی و انسانی کشور را در منطقه تقویت می‌کنند. دانشجویان و پژوهشگرانی که از کشورهای همسایه به ایران می‌آیند، به عنوان کانالی برای تبادل فرهنگی و علمی عمل می‌کنند و شبکه‌ای از همفکران منطقه‌ای ایجاد می‌کنند که در بلندمدت به منافع ایران پیوند دارند.

۵. ابزارهای اقتصادی و اجتماعی ترکیبی

برنامه‌های توسعه‌ای و پروژه‌های مشترک اقتصادی نیز بخشی از ابزارهای اجتماعی ایران هستند. سرمایه‌گذاری‌های مشترک، ایجاد مراکز صنعتی و پروژه‌های زیرساختی، نه تنها به توسعه اقتصادی کشورهای منطقه کمک می‌کند بلکه زمینه‌ای برای ایجاد ارتباطات اجتماعی و فرهنگی پایدار ایجاد می‌نماید. این پروژه‌ها باعث افزایش اعتماد به ایران و ارتقای نفوذ اجتماعی دولت در سطح محلی می‌شوند.

جمع‌بندی

ابزارهای اجتماعی دولت ایران شامل رسانه‌ها، شبکه‌های مردمی، دیپلماسی فرهنگی و مذهبی، آموزش و پژوهش و برنامه‌های اقتصادی و توسعه‌ای، نقش مهمی در حکمرانی منطقه‌ای دارند. استفاده هوشمندانه از این ابزارها، باعث تقویت مشروعیت اقدامات ایران در منطقه، ایجاد همگرایی اجتماعی و فرهنگی با جوامع محلی و افزایش توان تأثیرگذاری در تصمیم‌گیری‌های سیاسی و امنیتی می‌شود. تجربه ایران نشان می‌دهد که حکمرانی موثر در خاورمیانه تنها با تلفیق ابزارهای سخت و نرم ممکن است و بعد اجتماعی و فرهنگی، ستون اصلی این راهبرد به شمار می‌آید.

دکتر عباس خداپرست

#حکمرانی #حاکمیت #مدیریت #مدیریت_دولتی #عباس_خداپرست #دکتر_عباس_خداپرست #خاورمیانه #حکمرانی_منطقه_ای #ایران #ابزارهای_اجتماعی #مردم